جدول جو
جدول جو

معنی باره کوب - جستجوی لغت در جدول جو

باره کوب
(رَ / رِ)
آلتی جنگی تخریب باره و حصار و دژ را. منجنیق. ابزاری چون توپ و تانک امروز
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نقره کوب
تصویر نقره کوب
آنکه مفتول یا پولک نقره بر اشیا نصب می کند، چیزی که بر آن مفتول یا پولک نقره کوبیده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جامه کوب
تصویر جامه کوب
کسی که جامه را در وقت شستن می کوبد، رختشوی، گازر، چوبی ستبر که گازران جامه را هنگام شستن با آن می کوبند، کدنگ، کدینه، کوبین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاده کوب
تصویر جاده کوب
ماشینی که با آن جاده را می کوبند و هموار می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
باروطکوب، کسی که باروت میسازد، (ناظم الاطباء)، آنکه باروت را کوبد و نرم سازد
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
کوهی که از جنس سنگ خاره باشد، کنایه از محکمی و صلابت است:
پس و پیش را کرد چون خاره کوه
برانگیخت قلبی ثریا شکوه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(زَ)
حیله گر. حیلت کوش. آنکه در مکر و حیله کوشد:
خود را بجهد حیله گر و چاره کوش کرد.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(نَ رِ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. در 21هزارگزی مشرق اهر، در ناحیتی کوهستانی و معتدل هوا واقع است و 425 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. این ده به دو قسمت نقاره کوب قدیم و جدید تقسیم شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) (نشریۀ آمار عمومی سال 1335)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کوبندۀ راه، که راه را بکوبد، که راه را تسطیح کند، که راه را هموار سازد، جاده کوب، جاده صاف کن، و آن برماشینهای خاص با وزن بسیار سنگین اطلاق میشود که در تسطیح و کوبیدن راهها بکار برند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رخت شوی کازر قصار (رخت شویان هنگام شستن جامه آنرا میکوبند تا چرک آن بدر رود و پاک شود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاده کوب
تصویر جاده کوب
ماشینی که با آن جاده را میکوبند ناصاف و هموار شود
فرهنگ لغت هوشیار
نقره کار: نکره کوب نکره کار آنکه نقره بر آلات مختلف نصب کند. (زرکوب)، آنچه که بر آن نقره کار گذاشته باشند مخمل نقره کوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامه کوب
تصویر جامه کوب
رخت شوی، گازر
فرهنگ فارسی معین